
غزل نمره ۳۱۰
فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
مرحبا طاير فرخپی فرخندهپيام
خير مقدم چه خبر؟ دوست (یار) کجا؟ راه کدام؟
يا رب اين قافله را لطف ازل (همره) بدرقه باد
که از او خصم به دام آمد و معشوقه به کام
ماجرای من و معشوق مرا پايان نيست
هر چه آغاز ندارد نپذيرد انجام
گل ز حد برد تنعم (به کرم) نفسی رخ بنما
سرو مینازد و خوش نيست خدا را بخرام
زلف دلدار چو زنار همیفرمايد
برو ای شيخ که شد بر تن ما خرقه حرام
مرغ روحم که همی زد ز سر سدره صفير
عاقبت دانهی خال تو فکندش در دام
چشم بيمار مرا خواب (چه) نه درخور باشد
من له يَقتُلُ (یُقبلُ) داءٌ دَنَفٌ کيفَ يَنام
تو ترحم نکنی بر من (بیدل) مخلص گفتم
ذاکَ دعوايَ و ها انت و تلک الايام
حافظ ار ميل به ابروی تو دارد شايد
جای در گوشه محراب کنند اهل کلام
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
Weitere Episoden von „رواق / Ravaq“
Verpasse keine Episode von “رواق / Ravaq” und abonniere ihn in der kostenlosen GetPodcast App.