رواق / Ravaq podcast

به وقت گل شدم از توبه‌ی شراب خجل ۳۰۵

0:00
1:01:54
15 Sekunden vorwärts
15 Sekunden vorwärts

«««««🍷می‌بهـا»»»»»

غزل نمره ۳۰۵

مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن


به وقت (عهد) گل/ شدم از تو/به‌ی شرا/ب خجل

که کس مباد ز کردار ناصواب خجل

صلاح ما همه دام ره است و من زين (بخت) بحث

نيم ز شاهد و ساقی به هيچ باب خجل

بود که يار نرنجد ز ما (نپرسد گنه) به خلق کريم

که از سوال ملوليم و از جواب خجل

ز خون که رفت شب دوش از سراچه چشم

شديم در نظر (شب‌روان) رهروان خواب خجل

رواست نرگس مست ار فکند سر در پيش

که شد ز شيوه‌ی آن چشم پرعتاب خجل

تویی که خوبتری ز آفتاب و شکر خدا

(تو خوبرویی‌تری زآفتاب و شکر خدای)

که نيستم ز تو در روی آفتاب خجل

حجاب ظلمت از آن بست آب خضر که گشت

ز شعر حافظ و آن طبع همچو آب خجل



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

Weitere Episoden von „رواق / Ravaq“