
0:00
1:01:54
غزل نمره ۳۰۵
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
به وقت (عهد) گل/ شدم از تو/بهی شرا/ب خجل
که کس مباد ز کردار ناصواب خجل
صلاح ما همه دام ره است و من زين (بخت) بحث
نيم ز شاهد و ساقی به هيچ باب خجل
بود که يار نرنجد ز ما (نپرسد گنه) به خلق کريم
که از سوال ملوليم و از جواب خجل
ز خون که رفت شب دوش از سراچه چشم
شديم در نظر (شبروان) رهروان خواب خجل
رواست نرگس مست ار فکند سر در پيش
که شد ز شيوهی آن چشم پرعتاب خجل
تویی که خوبتری ز آفتاب و شکر خدا
(تو خوبروییتری زآفتاب و شکر خدای)
که نيستم ز تو در روی آفتاب خجل
حجاب ظلمت از آن بست آب خضر که گشت
ز شعر حافظ و آن طبع همچو آب خجل
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
Weitere Episoden von „رواق / Ravaq“
Verpasse keine Episode von “رواق / Ravaq” und abonniere ihn in der kostenlosen GetPodcast App.