رواق / Ravaq podcast

مرا چشمی‌ست خون‌افشان ز دست آن کمان‌ابرو ۴۱۲

0:00
1:06:17
15 Sekunden vorwärts
15 Sekunden vorwärts

«««««🍷می‌بهـا»»»»»

غزل نمره ۴۱۲

مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن


مرا چشمی‌ست خون‌افشان ز دست آن کمان ابرو

جهان بس فتنه خواهد ديد از آن چشم و از آن ابرو

غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی

نگارين‌گلشنش روی است و مشکين‌سايبان ابرو

هلالی شد تنم زين غم که با طغرای ابرويش

که باشد مه که بنمايد ز طاق آسمان ابرو

رقيبان غافل و ما را از آن چشم و جبين هر دم

هزاران گونه پيغام است و حاجب در ميان ابرو

روان گوشه‌گيران را جبينش طرفه گلزاريست

که بر طرف سمن‌زارش همی‌گردد چمان ابرو

دگر حور و پری را کس نگويد با چنين حسنی

که اين را اين چنين چشم است و آن را آن چنان ابرو

تو کافردل نمی‌بندی نقاب زلف و می‌ترسم

که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو

اگر چه مرغ زيرک بود حافظ در هواداری

به تير غمزه صيدش کرد چشم آن کمان ابرو



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

Weitere Episoden von „رواق / Ravaq“