
0:00
1:09:39
غزل نمره ۴۰۶
مفعول و فاعلات و مفاعیل و فاعلن
گفتا برون شدی به تماشای ماه نو
از ماه ابروان منت شرم باد رو
عمریست تا دلم ز اسیران زلف توست
غافل ز حفظ جانب ياران خود مشو
مفروش عطر عقل به هندوی زلف ما
کان جا هزار نافهی مشکين به نيم جو
تخم وفا و مهر در اين کهنهکشتهزار
آنگه عيان شود که رسد موسم درو
ساقی بيار باده که رمزی بگويمت
از سر اختران کهنسير و ماه نو
شکل هلال هر سر مه میدهد نشان
از افسر سيامک و ترک کلاه زو
حافظ جناب پير مغان مامن وفاست
درس حديث عشق بر او خوان و زو شنو
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
Weitere Episoden von „رواق / Ravaq“



Verpasse keine Episode von “رواق / Ravaq” und abonniere ihn in der kostenlosen GetPodcast App.







