
0:00
1:07:33
غزل نمره ۳۱۳
مفعول و فاعلات و مفاعیل و فاعلان
بازآی ساقيا که هواخواه خدمتم
مشتاق بندگی و دعاگوی دولتم
زآنجا که فيض جام سعادتفروغ توست
بيرونشدی نمای ز ظلمات حيرتم
هر چند غرق بحر گناهم ز صد (شش) جهت
تا آشنای عشق شدم ز اهل رحمتم
عيبم مکن به رندی و بدنامی ای حکيم
کاين بود سرنوشت ز ديوان قسمتم
می خور که عاشقی نه به کسب است و اختيار
اين موهبت رسيد ز ميراث فطرتم
من کز وطن سفر نگزيدم به عمر خويش
در عشق ديدن تو هواخواه غربتم
دريا و کوه در ره و من خسته و ضعيف
ای خضر پیخجسته مدد (ده) کن به همتم
دورم به صورت از در دولتسرای (دوست) تو
ليکن به جان و دل ز مقيمان حضرتم
حافظ به پيش چشم تو خواهد سپرد جان
در اين خيالم، ار بدهد عمر مهلتم
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
Altri episodi di "رواق / Ravaq"
Non perdere nemmeno un episodio di “رواق / Ravaq”. Iscriviti all'app gratuita GetPodcast.