رواق / Ravaq podcast

عمری‌ست تا من در طلب هر روز گامی می‌زنم ۳۴۴

0:00
1:04:12
15 Sekunden vorwärts
15 Sekunden vorwärts

«««««🍷می‌بهـا»»»»»

غزل نمره ۳۴۴

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن


عمری‌ست تا من در طلب هر روز گامی می‌زنم

دست شفاعت هر زمان در نيک‌نامی می‌زنم

بی ماه مهرافروز خود تا بگذرانم روز خود

دامی به راهی می‌نهم مرغی به دامی می‌زنم

اورنگ کو؟ گلچهر کو؟ نقش وفا و مهر کو؟

حالی من اندر عاشقی داو تمامی می‌زنم

تا بو که يابم آگهی از سايه‌ی سرو سهی

گلبانگ عشق از هر طرف بر خوش‌خرامی می‌زنم

هر چند کان آرام دل دانم نبخشد کام دل

نقش خيالی می‌کشم فال دوامی می‌زنم

دانم سر آرد غصه را رنگين برآرد قصه را

اين آه خون افشان که من هر صبح و شامی می‌زنم

با آن که از وی غايبم و از می چو حافظ تايبم

در مجلس روحانيان گه‌گاه جامی می‌زنم



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

Weitere Episoden von „رواق / Ravaq“