
0:00
1:03:47
غزل نمره ۳۴۸
فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
ديده دريا کنم و صبر به صحرا فکنم
و اندر اين کار دل خويش به دريا فکنم
از دل تنگ گنهکار برآرم آهی
کآتش اندر گنه آدم و حوا فکنم
مايهی خوشدلی آنجاست که دلدار آنجاست
میکنم جهد که خود را مگر آن جا فکنم
بگشا بند قبا ای مه خورشيدکلاه
تا چو زلفت سر سودازده در پا فکنم
خوردهام تير فلک باده بده تا سرمست
عقده دربند کمر ترکش جوزا فکنم
جرعهی جام بر اين تخت روان افشانم
غلغل چنگ در اين گنبد مينا فکنم
حافظا تکيه بر ايام چو سهو است و خطا
من چرا عشرت امروز به فردا فکنم؟
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
Weitere Episoden von „رواق / Ravaq“
Verpasse keine Episode von “رواق / Ravaq” und abonniere ihn in der kostenlosen GetPodcast App.