مرگ اخاب
31 پادشاه سوریه به فرماندهان سی ودو عرابة خود دستور داده بود که به دیگران زیاد توجه نکنند بلکه فقط با خود اخاب بجنگند. 32و33 پس وقتی آنها یهوشافاط را در لباس شاهانه دیدند گمان کردند که او همان اخاب، پادشاه اسرائیل است و برگشتند تا به او حمله کنند. اما وقتی یهوشافاط فریاد زد، آنها فهمیدند که او اخاب نیست بنابراین از او دور شدند. 34 اما تیر یکی از سربازان بطور تصادفی از میان شکاف زرة اخاب، به او اصابت کرد. اخاب به عرابه ران خود گفت: «مجروح شده ام. عرابه را برگردان و مرا از میدان بیرون ببر.»
35 جنگ به اوج شدت خود رسیده بود و اخاب نیمه جان به کمک عرابه ران خود رو به سوریها در عرابة خود ایستاده بود و خون از زخم او به کف عرابه می ریخت تا سرانجام هنگام غروب جان سپرد. منبع: اول پادشاهان، باب 21 و 22
توضیح: متن هر اپیزود بر اساس نسخه ترجمه تفسیری کتاب مقدس است و اصل متون در کانال تلگرام موجود است. در خوانش پادکست ها بدون تغییر روان سازی شده است.
Weitere Episoden von „داستانهای مقدس“
Verpasse keine Episode von “داستانهای مقدس” und abonniere ihn in der kostenlosen GetPodcast App.