اپیزود چهل و پنجم: نابودی یربعام
13 یک روز وقتی یربعام پادشاه کنار قربآنگاه بیت ئیل ایستاده بود تا قربانی کند، یک نبی که به دستور خداوند از یهودا آمده بود به او نزدیک شد. 2 او به فرمان خداوند خطاب به قربآنگاه گفت: «ای قربآنگاه، ای قربآنگاه، خداوند می فرماید که پسری به نام یوشیا در خاندان داود متولد می شود و كاهنان بتخانه ها را که در اینجا بخور می سوزانند، روی تو قربانی می کند و استخوانهای انسان روی آتش تو می سوزاند!» 3 سپس اضافه کرد: «این قربآنگاه شکافته خواهد شد و خاکسترش به اطراف پراکنده خواهد گردید تا بدانید آنچه می گویم از جانب خداوند است!»
4 یربعام پادشاه وقتی سخنان نبی را شنید دست خود را بطرف او دراز کرده دستور داد او را بگیرند. ولی دست پادشاه همانطور که دراز شده بود، خشک شد بطوریکه نتوانست دست خود را حرکت دهد! 5 در این موقع، قربآنگاه هم شکافته شد و خاکستر آن به اطراف پراکنده شد، درست همانطور که آن نبی به فرمان خداوند گفته بود.
6 یربعام پادشاه به آن نبی گفت: «تمنا دارم دعا کنی و از خداوند، خدای خود بخواهي دست مرا به حالت اول برگرداند.»
پس او نزد خداوند دعا کرد و دست پادشاه به حالت اول برگشت. 7 آنگاه پادشاه به نبی گفت: «به کاخ من بیا و خوراک بخور. می خواهم به تو پاداشی بدهم.»
8 ولی آن نبی به پادشاه گفت: «اگر حتی نصف کاخ سلطنتی خود را به من بدهی همراه تو نمی آیم. در اینجا نه نان می خورم و نه آب می نوشم؛ 9 زیرا خداوند به من فرموده که تا وقتی در اینجاهستم نه نان بخورم و نه آب بنوشم و حتی از راهی که آمده ام به یهودا برنگردم!» 10 پس او از راه دیگری رهسپار یهودا شد.
منبع: اول پادشاهان باب 13، 14، 15
توضیح:
در خوانش پادکستها بدون تغییر محتوایی، روانسازی انجام و از حالت کتابی خارج شده است. متن هر اپیزود بر اساس نسخه ترجمه تفسیری کتاب مقدس در کانال تلگرام داستانهای مقدس نیز موجود است.
#پادکست #پادکست_فارسی #پادکست_فارسی_گوش_کنیم #صدا #نریشن #داستان_صوتی #داستان_کوتاه #پادکستر #کتاب_مقدس #عهد_عتیق #سلیمان #دوم_پادشاهان #بنی_اسرائیل #مسیحیت #مسیح #داوود
Weitere Episoden von „داستانهای مقدس“
Verpasse keine Episode von “داستانهای مقدس” und abonniere ihn in der kostenlosen GetPodcast App.