
0:00
1:10:23
غزل نمره ۳۶۸
فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
خيز تا از در ميخانه گشادی طلبيم
به ره دوست نشينيم و مرادی طلبيم
زاد راه حرم وصل نداريم مگر
به گدایی ز در ميکده زادی طلبيم
اشک آلودهی ما گر چه روان است ولی
به رسالت سوی او پاک نهادی طلبيم
لذت داغ غمت بر دل ما باد حرام
اگر از جور غم عشق تو دادی طلبيم
نقطهی خال تو بر لوح بصر نتوان زد
مگر از مردمک ديده مدادی طلبيم
عشوهای از لب شيرين تو دل خواست به جان
به شکرخنده لبت گفت مزادی طلبيم
تا بود نسخهی عطری دل سودازده را
از خط غاليهسای تو سوادی طلبيم
چون غمت را نتوان يافت مگر در دل شاد
ما به اميد غمت خاطر شادی طلبيم
بر در مدرسه تا چند نشينی حافظ
خيز تا از در ميخانه گشادی طلبيم
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
Weitere Episoden von „رواق / Ravaq“
Verpasse keine Episode von “رواق / Ravaq” und abonniere ihn in der kostenlosen GetPodcast App.