رواق / Ravaq podcast

ز در درآ و شبستان ما منور کن ۳۹۷

0:00
1:04:13
15 Sekunden vorwärts
15 Sekunden vorwärts

«««««🍷می‌بهـا»»»»»

غزل نمره ۳۹۷

مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن


ز در درآ و شبستان ما منور کن

هوای مجلس روحانيان معطر کن

به چشم و ابروی جانان سپرده‌ام دل و جان

بيا بيا و تماشای طاق و منظر کن

ستاره‌ی شب هجران نمی‌فشاند نور

به بام قصر برآ و چراغ مه برکن

ز خاک مجلس ما ای نسیم باغ بهشت

ببر شمامه به فردوس و عود مجمر کن

از اين مزوجه و خرقه نيک در تنگم

به يک کرشمه صوفی‌کشم قلندر کن

چو شاهدان چمن زيردست حسن تواند

کرشمه بر سمن و جلوه بر صنوبر کن

فضول نفس حکايت بسی کند ساقی

تو کار خود مده از دست و می به ساغر کن


وگر فقيه نصيحت کند که عشق مباز

پياله‌ای بدهش گو دماغ را تر کن

حجاب ديده‌ی ادراک شد شعاع جمال

بيا و خرگه خورشيد را منور کن

طمع به قند وصال تو حد ما نبود

حوالتم به لب لعل همچو شکر کن

لب پياله ببوس آنگهی به مستان ده

بدين دقيقه دماغ معاشران تر کن

پس از ملازمت عيش و عشق مهرويان

ز کارها که کنی شعر حافظ از بر کن



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

Weitere Episoden von „رواق / Ravaq“