فصل دوم - فلسفه ای روزمره برای افسانه سازی

نزدیک به یکسال از ضبط این صوت میگذره و الان جزو اولویت های زندگیم قرار دادم که به اتمام برسونم.در یکسال اخیر خیلی در زندگی پی پروانه ها دوییدماما نهایتا خسته شدم و نرسیدم.الان تصمیم دارم که باغچه ای زیبا بسازم که پروانه ها خودشون به سمت من بیان.پ.ن: کامنت هاتون انرژی داد که ادامه بدم.مراقب صحبت هامون به همدیگه باشیم

اعتماد به غریبه بی خانمان!!!

فرصت هایی در زندگی ما بوجود می آیند که گاهی فقط یکبار اتفاق می افتند. ما نمی دانیم کی و چرا این فرصت ها بوجود می آیند. تنها چیزی که نیاز است بدانیم این است که خود را آماده فرصت ها کنیم تا زمانی که سر می رسند آمادگی کامل داشته باشیم. کمتر صحبت کنید، بیشتر عمل کنید.باید دلت را آنقدر بشکنی تا آخر عاقبت گشوده شود.

اغلب مردم در باتلاق فکری و تشدد فکری گیر کرده اند، یک گوشه نشسته اند و غر می زنند.از این افراد نباشید و به آن ها نزدیک نشوید.هر کس به گفته هایش عمل کند رهبر زندگی خود می شود.بیداری در پنج بامداد مادر نظم و ترتیب استشروع اصل داستان پنج صبحی ها از این قسمت آغاز شده و در فصل های بعد به اوج خود می رسد.با تشکر از شما - محمد مهدی زارعیMahdizarei.com

در این قسمت از مفاهیم مهمی صحبت شد، شاید مهمترینش تغییر بینش ما به زندگی بعد از ۵۰ سالگی که اگر الان در همین سنی که داریم درکش کنیم، می تونیم زندگی رو بهتر زندگی کنیم.صحبت از مفاهیمی مثل ما بودن و ایجاد یک میراث جادوان در زندگی و ...مصیبت زندگی مرگ نیست، بلکه این است که اجازه دهیم، در حالی که زنده ایم قلب ما بمیرد.زمانی که رابطه مون با خودمون رو متحول کنیم، رابطمون با دنیای اطرافمون هم درست میشه

افسونگر سخنانی را یادآوری می کند که ممکن است بیشتر آن ها برای ما بدیهی باشد اما آن ها را فراموش کرده ایم. این قسمت یک تلنگر بزرگ، یک یادآوری الزامی برای تمامی ماست.فراموش نکنید که تمام حرفه ای ها روزی تازه کار بودند.تحصیل برافزونده شعله دانش استجنون دزد عقل استهرآنچه باعث توقف و رکودتان می شود کنار بزنیدفشار یک مزیتکسی که در قلب ها زنده است، هرگز نخواهد مردهمه در فکر تغییر دادن دنیا هستند، اما کسی به فکر تغییر دادن خودش نیست

این فصل یادآور نکات زیادی در زندگیه، در بخش اول به فلسفه سطح کیفیت در زندگی می پردازه و سپس گذری به شوق کودکی داریم و دردی که باعث رشد و شکوفایی میشه.لازمه پیشرفت تمرین زیاد و ادامه دادن در شرایطیه که بیشتر آدم ها جا میزنن.

هیچ وقت یک کتاب را براساس جلدش قضاوت نکنید. ورود مرد بی خانمان و شروع یک تغییر

نگذارید آتش زندگی تان خاموش شود، بلکه آن را حتی در مرداب سراسر ناامید کننده اما و اگرها، به کمک جرقه ای بی نظیر، روشن نگه دارید. هرگز نگذارید قهرمان درونتان از فرسودگی ناشی از تلاشی طاقت فرسا برای رسیدن به زندگی ای که لیاقتش را دارید و هنوز به دستش نیاورده اید، از پای بیفتد و جان بسپارد. دنیایی که می خواهید، در دسترس است، وجود دارد، واقعی است و می توانید آن را بربایید!‌ آن دنیا، متعلق به شماست.

فصل اول آشنایی با خانم کارآفرین در کتاب باشگاه پنج صبحی هاست