
غزل نمره ۲۴۹
فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
ای صبا نکهتی از خاک ره يار بيار
ببر اندوه دل و مژدهی (دیدار) دلدار بيار
نکتهای روحفزا از دهن (یار) دوست بگو
نامهای خوشخبر از عالم اسرار بيار
تا معطر کنم از لطف نسيم تو مشام
شمهای از نفحات نفس يار بيار
به وفای تو که خاک ره آن يار عزيز
بی غباری که پديد آيد از اغيار بيار
گردی از رهگذر دوست به کوری رقيب
بهر آسايش اين ديدهی خونبار بيار
خامی و سادهدلی شيوهی جانبازان نيست
خبری از بر آن دلبر عيار بيار
شکر آن را که تو در عشرتی ای مرغ چمن
به اسيران قفس مژدهی گلزار بيار
کام جان تلخ شد از صبر که کردم بی دوست
عشوهای زان لب شيرين شکربار بيار
روزگاریست که دل چهرهی مقصود نديد
ساقيا آن قدح آينهکردار بيار
دلق حافظ به چه ارزد به میاش رنگين کن
وانگهش مست و خراب از سر بازار بيار
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
Advertising Inquiries: https://redcircle.com/brands
Privacy & Opt-Out: https://redcircle.com/privacy
Więcej odcinków z kanału "رواق / Ravaq"
Nie przegap odcinka z kanału “رواق / Ravaq”! Subskrybuj bezpłatnie w aplikacji GetPodcast.