قصه های کودکانه podkast

قصه های کودک -گربه تیز چنگال ماهیچه دوست - قسمت اول

0:00
25:16
Do tyłu o 15 sekund
Do przodu o 15 sekund

یکی بود و یکی نبود، سالها پیش گربه ای زندگی می کرد که همه موشها از دست این آقا گربه جان به لبشان رسیده بود. در تمام شهر و اطراف آن هیچ موشی نبود که وقتی نام تیزچنگال ماهیچه دوست یعنی همین آقا گربه را بشنود به لرزه نیفتد یا وقتی از دور او را ببیند از جان خودش نا امید نشود. از هیبت و یال و کوپال و چنگ و دندانهایش نپرسید که هر چه بگویم کم گفته ام، گربه نگو بگو شیر، شیر نگو بگو ببر و پلنگ، ببر و پلنگ نگو بگو اژدها.

Więcej odcinków z kanału "قصه های کودکانه"