داستان شب podkast

2530.دیدگاه شب (شماره نهم)

0:00
1:05:36
Do tyłu o 15 sekund
Do przodu o 15 sekund

دوستان شب بخیر


شماره‌ی دو هزار و پانصد و سی‌اُم

۱۳ تیر ۱۴۰۴


دیدگاهِ شب


«#پادکست_شماره_۹»


نام داستان: «#پیله_پروانه»

داستان‌نویس: «#نگار_قربانی»

خوانش و اجرا: «#طیبه_رضایی»


موسیقی :«#پیمان_یزدانیان #رشید_بهبودف #احمد_کایا »



صالحه مثل تمام سال‌های نبودن خانم‌جان با شنیدن صدای باز شدن قفل‌های در پرید روی پاگرد پله‌های مشرف به حیاط و دید که آقاجان چقدر سنگین و آهسته‌آهسته به حوض نزدیک می‌شود. بعد از رسم دست و رو شستن آقاجان هر دو راه افتادند سمت ساختمان، ولی چرا آقاجان انقدر توی فکر بود و اصلاً نپرسید که چرا در حیاط قفل بود؟ مگر کسی بیرون نرفته یا کسی نیامده؟ صالحه فهمید که حال و روز آقاجان هم مثل خودش و پروانه روبه‌راه نیست. خیلی سریع سفره‌ی شام چیده شد. صالحه طبق دستورپخت خانم‌جان کتلت درست کرده بود که بویش تمام ساختمان و حیاط را گرفته بود. سر سفره بهانه آورد که پروانه کمی چاییده و میل ندارد و توی اتاقش خوابیده است...





برای حمایت از ما به لینک حامی‌باش داستان شب مراجعه کنید :👇🏻


‌ hamibash.com/dastaneshab


#داستان_شب

@dastaneshab

Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

Więcej odcinków z kanału "داستان شب"