رواق / Ravaq podcast

اگر به باده‌ی مشکین کشد دلم شاید ۲۳۰

0:00
57:47
Manda indietro di 15 secondi
Manda avanti di 15 secondi

«««««🍷می‌بهـا»»»»»

غزل نمره ۲۳۰

مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن


اگر به باده‌ی مشکين (کشد دلم) دلم کشد شايد

که بوی خير ز زهد ريا نمی‌آيد


جهانيان همه گر منع من کنند از عشق

من آن کنم که خداوندگار فرمايد


طمع ز فيض کرامت مبر که خلق کريم

گنه ببخشد و بر عاشقان ببخشايد


مقيم حلقه‌ی ذکر است دل بدان اميد

که حلقه‌ای ز سر زلف يار بگشايد


چمن خوش است و هوا دلکش است و می بی‌غش

کنون بجز (بت کش) دل خوش هيچ در نمی‌بايد


تو را که حسن خداداده هست و حجله‌ی بخت

چه حاجت است که مشاطه‌ات بيارايد


جميله ايست عروس جهان ولی هش‌ دار

که اين مخدره در (عهد) عقد کس (نمی‌پاید) نمی‌آید


به لابه گفتمش ای ماهرخ چه باشد اگر

به (بوسه‌ای) يک شکر ز تو دلخسته‌ای بياسايد؟


به خنده گفت که حافظ خدای را مپسند

که بوسه‌ی تو رخ ماه را بيالايد



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

Advertising Inquiries: https://redcircle.com/brands

Privacy & Opt-Out: https://redcircle.com/privacy

Altri episodi di "رواق / Ravaq"