رواق / Ravaq podcast

یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود ۲۱۲

0:00
1:11:33
Reculer de 15 secondes
Avancer de 15 secondes

«««««🍷می‌بهـا»»»»»

غزل نمره ۲۱۲

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن


يک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود

و از لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود

از سر مستی دگر با شاهد عهد شباب

رجعتی می‌خواستم ليکن طلاق افتاده بود

در مقامات طريقت هر کجا کرديم سير

عافيت را با نظربازی فراق افتاده بود

ساقيا جام (پیاپی) دمادم ده که در (اطوار سیر) سير طريق

هر که (او عاشق) عاشق‌وش نيامد در نفاق افتاده بود

ای معبر مژده‌ای فرما که دوشم آفتاب

در شکرخواب صبوحی هم‌وثاق افتاده بود

نقش می‌بستم که گيرم گوشه‌ای زان چشم مست

طاقت (و) صبر از خم ابروش طاق افتاده بود

گر نکردی نصرت دين شاه يحيی از کرم

کار ملک و دين ز نظم و اتساق افتاده بود

حافظ آن ساعت که اين نظم پريشان می‌نوشت

طاير فکرش به دام اشتياق افتاده بود



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

Advertising Inquiries: https://redcircle.com/brands

Privacy & Opt-Out: https://redcircle.com/privacy

D'autres épisodes de "رواق / Ravaq"