0:00
1:09:06
غزل نمره ۲۱۴
مفعول و فاعلات و مفاعیل و فاعلان
ديدم به/ خواب خوش که/ به دستم پی/ اله بود
تعبير رفت و کار به دولت حواله بود
چل (سی) سال رنج و غصه کشيديم و عاقبت
تدبير (آن) ما به دست شراب دوساله بود
آن نافهی مراد که میخواستم ز بخت
در چين زلف آن بت مشکينکلاله بود
از دست برده بود خمار غمم سحر
دولت مساعد آمد و می در پياله بود
خون میخورم ولیک نه جای شکایت است
روزی ما ز خوان کرم اين نواله بود
نالان و دادخواه به میخانه میروم
کانجا گشاد کار من از آه و ناله بود
هر کو نکاشت مهر و ز خوبی گلی نچيد
در رهگذار باد نگهبان لاله بود
بر طرف گلشنم گذر افتاد وقت صبح
آن دم که کار مرغ سحر آه و ناله بود
گل بر جریده گفتهی حافظ همی نوشت
شعری که نکتهایش به از صد رساله بود
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
Advertising Inquiries: https://redcircle.com/brands
Privacy & Opt-Out: https://redcircle.com/privacy
Weitere Episoden von „رواق / Ravaq“
Verpasse keine Episode von “رواق / Ravaq” und abonniere ihn in der kostenlosen GetPodcast App.