رواق / Ravaq podcast

صبا به تهنیت پیر می‌فروش آمد ۱۷۵

0:00
1:04:37
15 Sekunden vorwärts
15 Sekunden vorwärts

«««««🍷می‌بهـا»»»»»

غزل نمره ۱۷۵

مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن


صبا به تهنيت پير می‌فروش آمد

که موسم طرب و عيش و ناز و نوش آمد


هوا مسيح‌نفس گشت و باد نافه‌گشای

درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد


تنور لاله چنان برفروخت باد بهار

که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد


به گوش هوش نيوش از من و به عشرت کوش

که اين سخن سحر از هاتفم به گوش آمد


ز فکر تفرقه بازآی تا شوی مجموع

به حکم آن که چو شد اهرمن سروش آمد


ز مرغ صبح ندانم که سوسن آزاد

چه گوش کرد که با ده زبان خموش آمد


چه جای صحبت نامحرم است مجلس انس

سر پياله بپوشان که خرقه‌پوش آمد


ز خانقاه به ميخانه می‌رود حافظ

مگر ز مستی زهد ريا به هوش آمد



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

Advertising Inquiries: https://redcircle.com/brands

Privacy & Opt-Out: https://redcircle.com/privacy

Weitere Episoden von „رواق / Ravaq“