0:00
1:13:39
غزل نمره ۱۳۲
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
به آب روشن می عارفی طهارت کرد
علیالصباح که ميخانه را زيارت کرد
همين که ساغر زرين خور نهان (کردند) گرديد
هلال عيد به دور قدح اشارت کرد
خوشا نماز و نياز کسی که از سر درد
به آب ديده و خون جگر طهارت کرد
امام خواجه که بودش سر نماز دراز
به خون دختر رز خرقه را قصارت کرد
بیا به میکده و وضع قرب و جاهم بین
اگر چه چشم به ما زاهد از حقارت کرد
دلم ز حلقه زلفش به جان خريد آشوب
چه سود ديد ندانم که اين تجارت کرد
اگر امام جماعت (بخواهدش) طلب کند امروز
خبر دهيد که حافظ به می طهارت کرد
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
Weitere Episoden von „رواق / Ravaq“
Verpasse keine Episode von “رواق / Ravaq” und abonniere ihn in der kostenlosen GetPodcast App.