رواق / Ravaq podcast

لبش می‌بوسم و درمی‌کشم می ۴۳۱

0:00
1:03:38
Rewind 15 seconds
Fast Forward 15 seconds

«««««🍷می‌بهـا»»»»»

غزل نمره ۴۳۱

مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل


لبش می‌بوسم و درمی‌کشم می

به آب زندگانی برده‌ام پی

نه رازش می‌توانم گفت با کس

نه کس را می‌توانم ديد با وی

لبش می‌بوسد و خون می‌خورد جام

رخش می‌بيند و گل می‌کند خوی

بده جام می و از جم مکن ياد

که می‌داند که جم کی بود و کی کی؟

بزن در پرده چنگ ای ماه مطرب

رگش بخراش تا بخروشم از وی

گل از خلوت به باغ آورد مسند

بساط زهد همچون غنچه کن طی

چو چشمش مست را مخمور مگذار

به ياد لعلش ای ساقی بده می

نجويد جان از آن قالب جدایی

که باشد خون جامش در رگ و پی

زبانت درکش ای حافظ زمانی

حديث بی‌زبانان بشنو از نی



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

More episodes from "رواق / Ravaq"