0:00
1:06:53
غزل نمره ۱۴۰
مفعول و فاعلات و مفاعیل و فاعلان
دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
ياد حريف شهر و رفيق سفر نکرد
يا بخت من طريق مروت فروگذاشت
يا او به شاهراه طريقت گذر نکرد
گفتم مگر به گريه دلش مهربان کنم
چون سخت بود در دل سنگش (قطرهی باران) اثر نکرد
شوخی (نگر) مکن که مرغ دل بیقرار من
سودای (خام) دام عاشقی از سر به درنکرد
هر کس که ديد روی تو بوسيد چشم من
کاری که کرد ديدهی من بینظر نکرد
من ايستاده تا کنمش جان فدا چو شمع
او خود گذر به ما چو نسيم سحر نکرد
(حافظ حدیث عشق تو از بس که دلکش است
نشنید کس که از سر رغبت ز بر نکرد)
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
Advertising Inquiries: https://redcircle.com/brands
Privacy & Opt-Out: https://redcircle.com/privacy
Fler avsnitt från "رواق / Ravaq"
Missa inte ett avsnitt av “رواق / Ravaq” och prenumerera på det i GetPodcast-appen.