رواق / Ravaq podcast

چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری ۴۴۳

0:00
56:36
Manda indietro di 15 secondi
Manda avanti di 15 secondi

«««««🍷می‌بهـا»»»»»

غزل نمره ۴۴۳

مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن


چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری

خورد ز غيرت روی تو هر گلی خاری

ز کفر زلف تو هر حلقه‌ای و آشوبی

ز سحر چشم تو هر گوشه‌ای و بيماری

مرو چو بخت من ای چشم مست يار به خواب

که در پی است ز هر سويت آه بيداری

نثار خاک رهت نقد جان من هر چند

که نيست نقد روان را بر تو مقداری

دلا هميشه مزن لاف زلف دلبندان

چو تيره رای شوی کی گشايدت کاری؟

سرم برفت و زمانی به سر نرفت اين کار

دلم گرفت و نبودت غم گرفتاری

چو نقطه گفتمش اندر ميان دايره آی

به خنده گفت که ای حافظ اين چه پرگاری؟



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

Altri episodi di "رواق / Ravaq"