قصه های کودکانه podcast

قصه های کودک -گربه تیز چنگال ماهیچه دوست - قسمت دوم

0:00
26:17
Manda indietro di 15 secondi
Manda avanti di 15 secondi

یکی بود و یکی نبود، سالها پیش گربه ای زندگی می کرد که همه موشها از دست این آقا گربه جان به لبشان رسیده بود. در تمام شهر و اطراف آن هیچ موشی نبود که وقتی نام تیزچنگال ماهیچه دوست یعنی همین آقا گربه را بشنود به لرزه نیفتد یا وقتی از دور او را ببیند از جان خودش نا امید نشود. از هیبت و یال و کوپال و چنگ و دندانهایش نپرسید که هر چه بگویم کم گفته ام، گربه نگو بگو شیر، شیر نگو بگو ببر وپلنگ ، ببر و پلنگ نگو بگو اژدها.

Altri episodi di "قصه های کودکانه"