0:00
1:17:33
غزل نمره ۱۵۸
فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلان
من و انکار شراب اين چه حکايت باشد؟
غالبا اين قدرم عقل و کفايت باشد
من که شبها ره تقوا زدهام با دف و چنگ
اين زمان سر به ره آرم چه حکايت باشد
تا به غايت ره ميخانه نمیدانستم
ور نه مستوری ما تا به چه غايت باشد
زاهد ار راه به رندی نبرد معذور است
عشق کاریست که موقوف هدايت باشد
بندهی پير مغانم که ز جهلم برهاند
پير ما هرچه کند عين عنايت (ولایت) باشد
زاهد و عجب و نماز و من و مستی و نياز
تا تو را خود ز ميان با که عنايت باشد
دوش از اين غصه نخفتم که (حکیمی) رفيقی میگفت
حافظ ار مست بود جای شکايت باشد
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
Advertising Inquiries: https://redcircle.com/brands
Privacy & Opt-Out: https://redcircle.com/privacy
D'autres épisodes de "رواق / Ravaq"
Ne ratez aucun épisode de “رواق / Ravaq” et abonnez-vous gratuitement à ce podcast dans l'application GetPodcast.