رواق / Ravaq podcast

بعد از این دست من و دامن آن سرو بلند ۱۸۱

0:00
1:14:55
Reculer de 15 secondes
Avancer de 15 secondes

«««««🍷می‌بهـا»»»»»

غزل نمره ۱۸۱

فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن


بعد از اين دست من و دامن آن سرو بلند

که به بالای چمان از بن و بيخم برکند


حاجت مطرب و می نيست تو برقع بگشا

که به رقص آوردم آتش رويت چو سپند


هيچ رویی نشود آينه‌ی حجله بخت

مگر آن روی که مالند در آن سم سمند


گفتم اسرار غمت هر چه بود گو می‌باش

صبر از اين بيش ندارم چه کنم تا کی و چند


مکش آن آهوی مشکين مرا ای صياد

شرم از آن چشم سيه دار و مبندش به کمند


من خاکی که از اين در نتوانم برخاست

از کجا بوسه زنم بر لب آن قصر (سرو) بلند


باز مستان دل از آن گيسوی مشکين حافظ

زان که ديوانه همان به که (بماند در بند) بود اندر بند



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

Advertising Inquiries: https://redcircle.com/brands

Privacy & Opt-Out: https://redcircle.com/privacy

D'autres épisodes de "رواق / Ravaq"