رواق / Ravaq podcast

نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند ۱۷۷

0:00
1:14:56
Spola tillbaka 15 sekunder
Spola framåt 15 sekunder

«««««🍷می‌بهـا»»»»»

غزل نمره ۱۷۷

مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن


نه هر که چهره برافروخت دلبری داند

نه هر که آينه سازد سکندری داند


نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست

کلاه‌داری و آيين سروری داند


هزار نکته‌ی باريکتر ز مو اينجاست

نه هر که سر بتراشد قلندری داند


وفا و عهد نکو باشد ار بياموزی

وگرنه هر که تو بينی ستمگری داند


به قد و چهره هر آن کس که شاه خوبان شد

جهان بگيرد اگر دادگستری داند


مدار نقطه‌ی بينش ز خال توست مرا

که قدر گوهر يکدانه جوهری داند


بباختم دل ديوانه و ندانستم

که آدمی‌بچه‌ای شيوه‌ی پری داند


غلام همت آن رند عافيت سوزم

که در گداصفتی کيمياگری داند


تو بندگی چو گدايان به شرط مزد مکن

که دوست خود روش بنده‌پروری داند


ز شعر دلکش حافظ کسی بود آگاه

که لطف طبع و سخن گفتن دری داند



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

Advertising Inquiries: https://redcircle.com/brands

Privacy & Opt-Out: https://redcircle.com/privacy

Fler avsnitt från "رواق / Ravaq"