رواق / Ravaq podcast

کنون که می‌دمد از بوستان نسیم بهشت ۰۷۹

0:00
1:07:51
Manda indietro di 15 secondi
Manda avanti di 15 secondi

«««««می‌بهـا»»»»»

غزل نمره ۰۷۹

مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلان


کنون که می‌دمد از بوستان نسيم بهشت

من و شراب فرح‌بخش و يار حورسرشت


گدا چرا نزند لاف سلطنت امروز

که خيمه سايه‌ی ابر است و بزمگه لب کشت


چمن حکايت (به رمز در) ارديبهشت می‌گويد

نه عاقل (عارف) است که نسيه خريد و نقد بهشت


به می عمارت دل (جان) کن که اين جهان خراب

بر آن سر است که از خاک ما بسازد خشت


وفا مجوی ز دشمن که پرتوی ندهد

چو شمع صومعه افروزی از چراغ کنشت


مکن به نامه سياهی ملامت من مست

که آگه است که تقدير بر سرش چه نوشت


قدم دريغ مدار از جنازه حافظ

که گر چه غرق گناه است می‌رود به بهشت



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

Altri episodi di "رواق / Ravaq"