
0:00
1:10:04
غزل نمره ۴۳۵
مفعول و فاعلاتن مفعول و فاعلاتن
با مدعی مگوييد اسرار عشق و مستی
تا بیخبر بميرد در درد خودپرستی
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آيد
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم
با کافران چه کارت گر بت نمیپرستی؟
سلطان من خدا را زلفت شکست ما را
تا کی کند سياهی چندين درازدستی؟
در گوشهی سلامت مستور چون توان بود
تا نرگس تو با ما گويد رموز مستی
آن روز ديده بودم اين فتنهها که برخاست
کز سرکشی زمانی با ما نمینشستی
عشقت به دست طوفان خواهد سپرد حافظ
چون برق از اين کشاکش پنداشتی که جستی
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
Fler avsnitt från "رواق / Ravaq"



Missa inte ett avsnitt av “رواق / Ravaq” och prenumerera på det i GetPodcast-appen.







