رواق / Ravaq podcast

ای که بر مه از خط مشکین نقاب انداختی ۴۳۳

0:00
1:10:30
Manda indietro di 15 secondi
Manda avanti di 15 secondi

«««««🍷می‌بهـا»»»»»

غزل نمره ۴۳۳

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن


ای که بر ماه از خط مشکين نقاب انداختی

لطف کردی سايه‌ای بر آفتاب انداختی

تا چه خواهد کرد با ما آب و رنگ عارضت

حاليا نيرنگ نقشی خوش بر آب انداختی


طاعت من گرچه از مستی خرابم رد مکن

کاندرین شغلم به امید ثواب انداختی

گوی خوبی بردی از خوبان خلخ شاد باش

جام کيخسرو طلب کافراسياب انداختی


داور داراشکوه ای آن که تاج آفتاب

از سر تعظيم بر خاک جناب انداختی

باده‌ نوش از جام عالم‌بين که بر اورنگ جم

شاهد مقصود را از رخ نقاب انداختی


زينهار از آب آن عارض که شيران را از آن

تشنه‌لب کشتی و گردان را در آب انداختی

هر کسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت

زان ميان پروانه را در اضطراب انداختی

گنج عشق خود نهادی در دل ويران ما

سايه‌ی دولت بر اين کنج خراب انداختی

خواب بيداران ببستی وانگه از نقش خيال

تهمتی بر شب‌روان خيل خواب انداختی

پرده از رخ برفکندی يک نظر در جلوه‌گاه

و از حيا حور و پری را در حجاب انداختی

از فريب نرگس مخمور و لعل می‌پرست

حافظ خلوت‌نشين را در شراب انداختی



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

Altri episodi di "رواق / Ravaq"